کارکردهای اجتماعی عزاداری تاسوعا و عاشورا

استمرار عزاداری حسین (ع) یعنی انتقال این فرهنگ دینی از یک نسل به نسل دیگر. البته با تحولات جدید، تا انگیزه‌های بهتری برای مخاطب جدید و تنوع طلب خود ایجاد کند، زیرا به باور جامعه‌شناسان پدیده‌های اجتماعی در طول تاریخ در حال تغییر و تحول و دگرگونی است و اگر به روزرسانی نشوند طرفداران خود را از دست می‌دهند به قول فونکسیونالیسم‌های مدرن، این نوع پدیده‌ها در صورت سکون و عدم تحول، یا بی‌کارکرد می‌شوند یا در بعضی مواقع اثر ضد کارکردی پیدا می‌کنند.
تصویر کارکردهای اجتماعی عزاداری تاسوعا و عاشورا

به گزارش سایت خبری پرسون، سعید یزدانی در یادداشتی نوشت: به عقیده بنده هر مسلمانی با هر تخصص و تجربه‌ای که دارد باید قلم در دست گیرد و برای این ایام به صورت خیلی تخصصی بنویسد تا دینش را به امام حسین(ع) و اسلام ادا نماید.

حقوقدانان در باب حقوقی و حقوق بشر عاشورایی بنویسند.

سیاستمداران فصل دیپلماسی قبل و بعد عاشورایی را بنگارند و علل و عوامل سیاسی تاثیرگذار آن را به اطلاع مردم برسانند.

مورخین من باب تاریخ سیاسی و شرایط تاریخی آن عصر قلم فرسایی کنند، نه به تاریخ دقیق زمان و مکان وقوع حادثه، اگر چه زمان وقوع حادثه برای عوام جامعه حلاوت بیشتری دارد، اما آثار و پیامدهای تاریخی و سیاسی اجتماعی بعد محرم بیشتر عامل پویایی عاشوراست.

هنرمندان نیز در رشته‌های مختلف چه به صورت مصور و مصوت باید واقعه عاشورا را بازخوانی و بازتعریف کنند و از ایفای نقش هنری خود برای انتقال پیام عاشورا به نحو احسن اثرگذار باشند زیرا هنرهای دیداری و شنیداری بیشترین مخاطب را در جامعه امروز دارند.

علما و مداحان متاسفانه بیشترین آثار و سخنرانی‌های خود را به مظلومیت حسین (ع) اختصاص داده‌اند که این بعد مظلومیت ماهیت قیام حسینی نبوده است و با پردازش این بعد فقط قصد جریحه دار شدن مخاطبین را دارند.

حسین (ع) در کنار مظلومیت اجتماعی دارای یک شخصیت فردی شجاع و دلیر و غیرتمند و زیرکی بود که زیر بار ظلم نمی‌رفت. این طایفه با توجه به مقبولیتی که در جامعه دارند باید بر رسالت رسانه‌ای دینی خود واقف باشند و ماهیت قیام را دقیق به تصویر بکشند تا جامعه بعد از عاشورا، حسینی‌پرور باشد و برای مخاطبین خود علل قیام و نقش زر و زور و تزویر را بیان کنند که متاسفانه این نگرش در نگارش مکتوب و وعظ وعاظ کمتر دیده می‌شود و این قیام تاریخی و با عظمت در حد یک مبارزه نابرابر و بدون محتوای تاریخی و ظلم ستیزی تدوین و تبیین می‌شود.

بنده حقیر بعنوان یک کارشناس کوچک و دانش آموخته جامعه‌شناسی بر خود فرض می‌بینم که کارکردهای اجتماعی عزاداری عاشورا را به صورت تلخیص و مختصر به رشته تحریر درآورم. اولین کارکرد عزاداریهای عاشورایی شناخت و بازخوانی خرده فرهنگ‌های مرتبط با این قیام است که نقش بسزایی در ماندگاری این قیام دارد خورده فرهنگ‌های مادی و معنوی این عزاداری‌ها در قالب ملموس و ناملموس باعث شناخت دقیق و عالمانه اقوام و طوایف مختلف از قیام و نهضت عاشورای حسینی می‌شود و انتقال آن به سایر طوایف از یک خورده فرهنگ تبدیل به یک باور اجتماعی و فرهنگ مذهبی می‌شود (پیاده‌روی اربعین) و تجمیع این باورهای ملموس و محسوس و نامحسوس، سنگ بنای یک تمدن و مکتب بزرگ اسلامی است، که از دل فرهنگ عاشورایی پدیدار گشت و در اصطلاح عام نیز بخش بزرگی از عامل انسجام اسلامی اسلامی است که در مکتب عاشورایی شکل گرفته است و میلیونها انسان آزاده را در طول تاریخ تربیت کرده است.

دومین کارکرد عاشورایی، میتوان به ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی در جامعه مسلمانان اشاره کرد که نمود عینی آن را در راهپیمایی اربعین حسینی مشاهده کرده‌ایم.

در این روز با عظمت همه طوایف و اقوام با باورها و اعتقادات اجتماعی متعدد در یک زمان و مکان و با چند رنگ و زبان، و یک روش مرسوم کنار هم قرار می‌گیرند و با عزای حسین(ع) همه عداوتهای تاریخی را به فراموشی می‌سپارند و در طول تاریخ شاهد بوده‌ایم که چه کینه‌هایی بعد از عاشورا و تاسوعای حسینی تبدیل به مودت و دوستی شده است، تبدیل عداوت به محبت از عمده پیامدهای اجتماعی عاشوراست که جامعه‌شناسان آن را عاملی برای پویایی اجتماعی و هم‌بستگی ملی میدانند، (به قول ماکس وبر دین سیمان اجتماعی است که اقوام مختلف را به هم پیوند می‌دهد) سومین کارکرد اجتماعی آن را باید در مولفه فرهنگی آن جستجو کرد زیرا ما باور داریم عاشورا یک فرهنگ است که از دل مکتب کربلا بیرون آمده است و با اجرای برنامه‌های عزاداری این فرهنگ و عناصر مادی و معنوی آن از یک نسل به نسل دیگر منتقل می‌شود.

در تعریف فرهنگ، جامعه‌شناسان فرهنگی و مردم‌شناسان می‌گویند کلیه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ نام نهادند.

بنابراین عاشورا هم دارای الزامات و عناصر مادی است مانند علم و کتل و زنجیر و مارش و...هم دارای عناصر معنوی فرهنگی است. به مانند مداحی و روضه خوانی، زیارت اماکن مقدس و اهل قبور، و تسکین و آرامش قلبی و...

استمرار عزاداری حسین (ع) یعنی انتقال این فرهنگ دینی از یک نسل به نسل دیگر. البته با تحولات جدید، تا انگیزه‌های بهتری برای مخاطب جدید و تنوع طلب خود ایجاد کند، زیرا به باور جامعه‌شناسان پدیده‌های اجتماعی در طول تاریخ در حال تغییر و تحول و دگرگونی است و اگر به روزرسانی نشوند طرفداران خود را از دست می‌دهند به قول فونکسیونالیسم‌های مدرن، این نوع پدیده‌ها در صورت سکون و عدم تحول، یا بی‌کارکرد می‌شوند یا در بعضی مواقع اثر ضد کارکردی پیدا می‌کنند.

چهارمین کارکرد آن مسئولیت‌پذیری اجتماعی است که این مسئولیت‌پذیری را میتوان در شرح ماموریت انسان‌های عزادار جستجو کرد یا در احساس مسئولیت بیشتر نسبت به سایر انسان‌های حاضر در آن اجتماع بزرگ، حتما شما بارها دیده‌اید احساسات انسانها در این روز قلیان می‌کند و حس کمک به دیگران به اوج خود می‌رسد و احساس کمک به افراد نیازمند و سایر همنوعان از یک لذت و حلاوت خاصی برخوردار هست که در اینجا مجال توصیف آن نیست حتما همه مخاطبان با باور همزاد پنداری خود در مراسم محرم این لذت را در جان و کام خود حس کرده اند.

پنجمین کارکرد عزاداریهای عاشورایی احساس تعلق خاطر خاص به یک آب و خاک و سرزمین است (وطن شمولی) همه طوایف که در هرجای ایران و دنیا باشند تلاش می‌کنند در قریه خود باشند و در آنجا عزای حسین (ع) را بگیرند و علل آن را میتوان در مشارکت اجتماعی برای عزاداری، افزایش شکوه و عظمت عزاداری محل، رقابت‌های محلی با سایر روستاهای همجوار، و به نوعی نمایش اقتدار مذهبی محلی و احترام به نیاکان خود را جستجو کرد که آثار و پیامدهای اجتماعی این کارکرد کمتر در سایر ملل ملاحظه می‌شود، زیرا اساس و بنیاد این کارکرد را باید در باورهای اجتماعی، فرهنگی مردم جستجو کرد.

ششمین کارکرد اجتماعی عزاداری عاشورا، افزایش مشارکت اجتماعی در حوزه‌های عمرانی یک منطقه است که با کارکرد اجتماعی مساجد در ایران عجین شده است.

هفتمین کارکرد اجتماعی آن که بسیار متنوع، متفاوت و لذت‌بخش است و تا عاشورای بعد در اذهان عمومی جامعه باقی می‌ماند اطعام دهی است در این روز اغنیا و فقرا و همه طبقات اجتماعی در کنار هم و بر روی یک سفره میهمان امام حسین (ع) هستند و عدالت اجتماعی که عامل اصلی مبارزه حسین (ع) بوده است دقیقاً متجلی می‌شود.

هشتمین کارکرد اجتماعی آن، خودباوری و تقویت باورهای دینی و مذهبی است و پایه‌های ایمان آنسان‌ها تقویت می‌شود و عاشورا را میتوان برای انسانها یک رنسانس اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی و دینی تعریف کرد. ... و اما مهمترین کارکرد اجتماعی سیاسی عاشورا آگاه‌سازی و بیداری و تزریق هوشیاری به جامعه است، با توجه به اینکه شکل و محتوای ظلم و ستم و جور نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است و تشخیص صحیح از ناصحیح و ظلم از عدل خیلی سخت و پیچیده شده است رسالت همه عناصر تشکیل‌دهنده‌ی فرهنگ عاشورایی، تشخیص و تعریف دقیق، ظلم و ظالم از مظلوم و ستمدیده هست و این بزرگترین و عالیترین ماموریت تاسوعا و عاشوراست که اسلام را زنده و پویا نگه داشته است.

منبع: آفتاب یزد

504435